بودن و نبودن

همیشه درد از دیگران است ، گاه از بودنشان و گاه از نبودنشان!!!

زمین گرد

از انتهای خیالت تا هر کجا که بروی ، باز هم به هم می رسیم ، زمین بیهوده گرد نیست...

خدایا !

چنان کن که رورهای عمرم در انجام دادن کاری سپری شود که مرا برای آن آفریده ای

من داغونم...

خدایا میشه بگی خدمات پس از خلقتت کجاست؟؟؟

خیالات

من می بافم و تو می بافی ، من برای تو کلاه تا سرت را گرم کند ، تو برای

من دروغ تا دلم را گرم کنی !

زمزمه

صدایت در گوشم زمزمه میشود و نگاهت در ذهن مجسم....

ولی من تو را میخواهم نه خیالت را

اگر خدا بخواهد....

گفتی اگر خدا بخواهد روزی به هم میرسیم ! اما کافی است خودت بخواهی ... آن وقت همیشه به هم رسیدیم.

وقتی نیستی

دوستت دارم رازی است که میان حنجره ام دق میکند وقتی که نیستی!

حساب و کتاب

همیشه در ریاضیات ضعیف یودم ، سالهاست دارم حساب میکنم چگونه من به علاوه تو شد فقط من...

دل

دلم درد میکند ، انگار خام بودند خیال هایی که به خوردم داده بودی!