شعری به مناسبت ایام فاطمیه

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر

اتفاقی مقابلم رخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم

زن همسایه بر زمین افتاد

سیب ها روی خاک غلطیدن

چادرش در میان گرد وغبار

قبلا ایت صحنه را.....نمی دانم

در من اتگار می شود تکرار

آه سردی کشید حس کردم

کوچه آتش گرفت از این آه

و سراسیمه گریه در گریه

پسر کوچکش رسید از راه

گفت:آرام باش چیزی نیست

به گمانم می کمرم......

مرد گریه نمی کند پسرم

چادرش را  تکان داد, با سختی

یا علی گفت و از زمین پا شد

پیش چشمان بی تفاوت ما

ناله هایش فقط تاشا شد

صبح فردا به مادرم گفتم

گوش کن این صدای روضه کیست

طرف کوچه رفتم ودیدم

دردر ودیوار خانه ای مشکی است

با خدم فکر می کنم

حل کوچه  ما چقدر تاریک است

گریه,مادر,دشنبه,در,کوچه راستی!

فاطمیه نزدیک است((این ایام رابه همه مسلمانان تسلیت می گویم))     

                                                                                           اثراز سید حمید برقعی